جدول جو
جدول جو

معنی دلی راک - جستجوی لغت در جدول جو

دلی راک
(دِ)
دهی است از دهستان سوسن بخش ایذه شهرستان اهواز، با 230 تن سکنه. واقع در 18 هزارگزی شرق ایذه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دِ لِ)
دل روشن و بی غل و غش و دور از و ناراستی:
بزرگ امید گفت ای پیش بین شاه
دل پاکت ز هر نیک و بد آگاه.
نظامی
لغت نامه دهخدا
ده علی را گویند، (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
آلوکک. الیکک. آلبالوی جنگلی. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به الیکک شود
لغت نامه دهخدا
(کُ)
آنکه به بیماری کلی مبتلی است. خوره ناک. جذامی. (فرهنگ فارسی معین). خوره ای. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : چون مرد کلی ناک را پاک کرد؟ (ترجمه دیاتسارون ص 50). و رجوع به کلی (بیماری) شود
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان اندیکا بخش قلعه زراس شهرستان اهواز با 170 تن سکنه، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
خان اقیانوس گیر، یا خان جهان گیر. (از سازمان اداری حکومت صفوی چ دبیرسیاقی حاشیۀ ص 40)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
مرکّب از: ترکی دلی، به معنی دیوانه + چای، به معنی رود، شعبه ای است از رود حبله رود در ناحیۀ خوار تهران. (جغرافیای طبیعی کیهان)، رود کوتاهی است در شمال ایران این رود در ناحیۀ دماوند از کوههای مومج سرچشمه گرفته وارد دشت خوار می شود و همه جا مجرای آن دره های تنگ است و ظاهراً بمناسبت سرعت جریانش به این نام خوانده شده است. (ازدائره المعارف فارسی)، و یا بمناسبت تغییری که بسبب سرعت در بستر خود دهد، نام خشک رودی به مغرب قزوین که از کوههای سفید درّان سرچشمه گیرد و جلگۀ غربی قزوین را از آب بهارۀ خود مشروب سازد
لغت نامه دهخدا
(دِ)
پاکدل. که دلی پاک دارد. که قلبی صاف دارد. با دلی صافی. با ضمیر تابناک و دور از آلودگی
لغت نامه دهخدا
(دِ یِ)
دهی است از دهستان گرمسیری بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان، با 150 تن سکنه. واقع در 10 هزارگزی جنوب باختری لنده مرکز دهستان و 60 هزارگزی شمال راه شوسۀ بهبهان به آغاجاری. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. ساکنان آن از طایفۀ طیبی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تصویری از الی کاک
تصویر الی کاک
آلوکک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلی ناک
تصویر کلی ناک
آنکه به بیماری کلی مبتلی است خوره ناک جذامی: (چون مرد کلی ناک را پاک کرد (عیسی))
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلی خان
تصویر دلی خان
خان جهانگیر
فرهنگ لغت هوشیار
راه میان بر
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی ابزار درتراشیدن قاشق چوبی، وسیله ای برای بیرون آوردن
فرهنگ گویش مازندرانی
نهری که از ارش رود اهلم رستاق انشعاب می یابد، از توابع لیتکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
گیلاس وحشی
فرهنگ گویش مازندرانی
سوت زدن با کف دست و دهان
فرهنگ گویش مازندرانی
نام رودخانه ای در لار قصران است
فرهنگ گویش مازندرانی
دارای باطن پاک، خوش ضمیر
فرهنگ گویش مازندرانی